پسر گلم، ماهانپسر گلم، ماهان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره
دختر نازم، پرنیاندختر نازم، پرنیان، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

ماهان و پرنیان ، هدیه ناب خدا

5 ماهگیت مبارک

پسر زیباروی من !!!! این ماه با پشتکار زیادت خیلی راحت میتونستی از حالت طاق باز به دمر غلت بزنی.   چند سانتی خودتو رو زمین میکشوندی.  به لبات فشار میاوردی تا بتونی بلرزونیشون (دقیقا نمیتونم توصیف کنم چکار میکردی) اما از هر کدوم از فامیلا که بپرسی میتونه بهت بگه! جغجغه هاتو با قدرت تکون میدی تا صداشون درآد. تاتیییی تاتی، تاتییییی تاتی!!! عباراتی هست که وقتی در حالت ایستاده گرفتیمت ، به محض شنیدنشون میخندی قدم برمیداری. (آخه پسر گلم با این کارات همه رو به تعجب واداشتی من باید هرشب واست اسپند دودو کنم!!!) دستاتو شبیه سینه زدن به شکمت میزدی، وقتی اینجوری میکردی عزیز میگفت حسین حسین، حسین حسین! حالا با شنیدن این ...
30 مهر 1393

واکسن چهارماهگی

صبح روز 31 شهریور ماه با بابا رفتیم مرکز بهداشت محله که واکسن 4 ماهگیت رو بزنیم اما گفت واکسیناتور رفته و اگه دوست دارین به عنوان مهمان برین مرکز دیگه، ماهم واسه اینکه دیر نشه قبول کردیم . اینبار یه دونه واکسن بود و یه قطره خوراکی، اول وزنت کردن تا مشخص بشه باید چند قطره استامینوفن بخوری، ماشالله 7500 گرم بودی، بیخود نیست من از کت و کول افتادم از بس بغلت کردم! قربونت بشم نمیدونی چه حالی میکنم وقتی میبینم رشدت خوبه، خلاصه رو تخت درازت کردیم که آماده واکسن بشی ، اول قطره رو دادن، که زیاد واکنش نشون ندادی، بعد بابا پاهاتو گرفت در حال خندیدن به بابا بودی که یهو سوزنو فرو کردن، بلند شدن صدای جیغت همانا و ریش ریش شدن دل منم همانا! سریع بغل...
2 مهر 1393
1